We’ve updated our Terms of Use to reflect our new entity name and address. You can review the changes here.
We’ve updated our Terms of Use. You can review the changes here.

Battle for Emancipation

by Najand

/
1.
خیزش آتشین مشتها صحنه صحنه ی سنگ و گریز است تنها کلید ماندگاریست فرسایش به نفع ماست ما بی شماریم ایران وارد مرحله انقلابی شده پیروزی نزدیک است نوبت انقلاب قرن ماست
2.
در پس نسلها رزمها برای برپایی شورا ثانیه هایی در تاریخ بشر طعم آزادی را چشیده حمله میکنند به ما تا در نطفه خفه کنند ولی مشت آهنین مردم سنگین تر از پلیس ارتجاع ست چند نفر میخواهند دستگیر کنند چقدر میتوانند کتمان کنند چند شهر را میتوانند سرکوب کنند
3.
ارّابه های آتشین با چماق به سمت آوارگان سرازیر میشوند گویی دشمن که مردم باشند از زیر آوار هم خطرناکند آری خطرناکند این مردم خطرناکند کاخ ارتجاع را فرو میریزند ستونهایی که بر دریاچه ای از خون بنا کرده اند و دیوارهایی که از خشت استثمار برافراشتند اساس سرمایه داری اسلامیست که ریشه کن میشود نماز جمعه و دستگاه تبلیغات جیره خوران و کاسه لیسان به صف شده کاخ ارتجاع را بر سرشان میکنیم خراب
4.
زیر خط فقر با دو شیفت کار فقر عزیزانم میدهدم آزار خاموش نخواهم نشست حق ازآن منست منسک و جاه تو در جهل میسّر است یک روز از همین روزها تظاهرات به انقلاب ختم میشود وقتی توده ی جوان سنگ به دست آزادی را طلب کند با کدامین توپ و تانک میخواهید لشگر گرسنگاه را خاموش کنید از عرق من کاخ ارتجاع ساختید زیر سایه جهل مرقد و بارگاه ساختید
5.
میدون جنگه مرده اونی که بدون تفنگه تفنگی که از خقیقت پر از فشنگه این حکومت پر از ننگه سرخی رو سیاهی ریخته و زمین دورنگه خلغ سلاح باید کرد مصادره ذخیره سلاح ما فقط سنگه
6.
در نبرد توده ها تسخیر محله ها تخریب مکان و جا بانک مسجد پاسگاه نقطه ضعفهای ارتجاع به تعداد گلوله ها خشمت نه به سمت قتل خشمت به تخریب جا از لونه ی گشت ارشاد تا بسیج و پاسگاه نقطه ضعفهای ارتجاع فقر و استبداد بنزین و آتش است شیشه را باید شکست از بین میله های در، کوکتل سلاح شورش است این رزم رزم چکش بر پشت دیلم است چون فقر و استبداد بنزین و آتش است شیشه را باید شکست از بین میله های در، کوکتل سلاح شورش است این رزم مشترک هرگز بدون هدف درمان نمیشود
7.
قطار انقلاب شهرها را میپیماید و ایستگاههای بی بازگشت را پشت سر میگذارد زخمهایی که در طول انسانیت خواهند ماند انحلال سپاه و ارتش و نیروی انتظامی بنزین و آتش و گوگرد آسفالت و سطل و چوب شلیک بی هدف سوزش ساچمه
8.
دیگه آخر خطه ازرائیل ات پشت در نشسته دیگه آخر خطه اول آخرین خطه ته این خط کل نظام منحطّه دیگه بازی ای نمونده کارتهات بی ربطه سرت هفته به هفته سوژه ی شرطه کارها تعطیله مردم در خیابانند شهر دست مردمه انقلاب جاری شده این تاوان دهه ی شصته این تاوان سالها سرکوب و پلیس و گشته
9.
خشم برابری طلبانه از سالهای کهن تک تک حقهایم کشته اند شعله ی فروزان آتش انقلاب میخرامد عطر از شعار رو دیوار علیه نظام میطراود انقلاب آرام میخرامد ولی ماندگاری را به اثبات میرساند انقلاب تاریخی زنان بی شمار کارگری بدون مزد زن خانه دار اهیای حق مستقل شمرده شدن لغو در کودکی فروخته شدن حق تایین سرنوشت زندگی حجاب را بسوزاند همراه قید بندگی تحمل بس است این قوز بالا قوز استبداد را افزوده بر فقر جان سوز نگذشت بدون افزون غم هیچ روز گر آتشی دیدی آن را برفروز
10.
تصور ستم اکنون رویاهایم را میدرد یادگار غم اکنون فقرم را میخرد در این شب بی سحر در انتظار بی خبر زمان مرگ بی صدا هر آن میرسد ز راه
11.
سخن بگو با من از دردهایت از ترسهایت از زخمهایت از آنچه گذشت بر آرزوهایت از آنچه نگفت اشک چشمهایت سخن بگو از حسرت یک لبخند بر لبهایت از اضطراب فردایت از فقر و نفرت شبهایت سخن بگو
12.
گرچه در بندم زیر شکنجه ها ولی پرواز فریادهایم به کرانه ها میرسد صدای من از درون زندان زودتر از خامنه ای به خانه ها میرسد مشتهایم بر دیوار پی استبداد میلرزاند گرچه زندانها پر رونقند ولی خروارها فریاد در خیابان داریم ما هزاران مشت گره کرده از فقر داریم ما از بین میله های زندان پیداست سپیدی روشن صبح آزادی در هر بند زندان از باکونین تا لنین دنیایی از اندیشه و مبارزه نهفته در دفترچه ای که به سختی تهیه کرده بودم افکارم رو مینوشتم که به بند حمله کردند و همه چیز را ویران هر هفته بی دلیل از حراست زندان به بند حمله میکردند و همه چیز را به هم میریختند ولی حقیقت بین هم بندی ها باقی میماند آن دفترچه گم شد ولی تک تک جملاتش قابل بازسازی اند همانطور که جوانیم گوشه ی زندان تلف شد ولی تک تک روزهایش به فریادی در خیابان بدل گشت
13.
در زندانی بزرگ میپوسم روزها خفقان و شبها فقر سیاه در امید مرگ میخوابم و دوباره در جهنمی چشم میگشایم که بسان لعنتی از اعماق تاریخ خونم را میدوشد
14.
به خانه بر میگردم در زندان خوشا کنار دادخواهان نفس کشیدن دنیای بیرون زندان زشت تر از داخل بود شکنجه گرها بیرون آتش به اختیار بودند آری این بیرون جای من نیست اما اما این بار پوست شما شکنجه گر هاست که کنده خواهد شد با موشکها با گلوله ها با زندانها و چوبه های دارتان حریف قلم نیستید اندیشه کشتنی نیست
15.
در بازداشتگاهی در ناکجا آباد که زمان و صدا مفهومی دگر دارند تلاش میکنند وجودم را حذف کنند اما نمیتوانند وجود همیشه داشتنیست نمیتوانند از تو بگیرندش در آن بازداشتگاه همیشه بیدار بودم صدای پا زیاد می آمد اما حرف نمیزدند انتظار نامعلوم مامور مثل همیشه بی اطلاع بود زمان و صدا مفهوم دگر داشتند
16.
امر و نهی و مردم آزاری از جان ما چه میخواهی اتاق بازجویی ساعتها بیداری دوباره و دوباره نوشتن همان متن اجباری اعتراف اجباری
17.
از مخزن ارتجاع و فساد، اسلام درآوردند احکام قصاص و اعدام قطع کردند، قطع عضو دزد یک قرص نان را برای تقدیس یک کتاب وسیله قرار دادند جان انسان را مشغله و مسئولیت و کارشان توبیخ هست و آزار دین هست ابزارشان خیری نرسید به کس از شریعت مناسک ماند، توبیخ و دلالان آخرت دستگاه احکام شریعت سپر قدرت است هرچه عریض و طویل تر قداست سازی میکنند ازین احکام پولدارها استفاده میکنند
18.
خوکهای گشت ارشاد کثافاتشان را به قانون تبدیل کرده اند از حسادت به درخشانی نور هزینه اثبات دولت اصولگرایشان را دخترکی نوجوان داد قهر همدردی ما سوگ خزان خواهد بود هرچه بیش ظلم میکنند چراغ زمان خواهند بود
19.
ازین زندگی نکبت بار که ارتجاع بر ما کرده تحمیل فقر و فقدان، حسرت و بغش کردیم تحصیل چو فریادی که هرگز بر نخواسته با صدایی نا مطمئن لرزان غرشی پر از بغض سر میدهد که چرا چرا سادیزم اسلامی تو قانونیست
20.
در جنگ با ستم مناسبات کهن فریاد و خشم و فغان صدای خیابان قدرت را به زیر کشیم دربار سید علی شاه قاجار سی سال سرکوب کرده تا تنها گزینه مجتبی باشد در بار سید علی شاه قاجار آتش سوزان فقر، تباهی، خون روان با خون نوشته بر آینه ی سیاه زمان رسیده وقت جنگ با نظم کهن قلوه سنگ و راهی رزم شدن
21.
آخوندی و روستایی و دینی که قدرت را تصدیق کند و معبدی که همیشه طرف مسن تر ها را میگیرد سنتهایی تا تو را به فرمان برداری وادار کنند مناسباتی که طراحی شده اند تا تو همیشه رعیت یا صغیر یا مونث یا مهاجر یا برده باشی «به نرمها احترام بگذار» «به ارزشهای ملی سر بنه»
22.
انقلاب یعنی تعطیل و افلیج شهر انقلاب یعنی اعتصاب و قهر توقف حمل و نقل، ترابری، سوخت و کار کارگر راهبندانی که فقیر و غنی را یکسان درگیر واقعیت میکند هیچ پلیس سرمایه ای نمیتواند بر التهاب شهر فائق آید
23.
در صفحات خونین تاریخ همواره یک جهت میدرخشیده قدرت به دست مردم هرچه مستقیم تر اراده ی مردم هرچه روزانه تر مشارکت عمومی رای گیریهای روزانه و بلاواسطه قدرت به دست شورا نه مجلس حکومتی نه نگهبان جنتی نه خبرگان رهبری شورای مستقیم مردمی
24.
25.
صخره های تیز سرد سردتر از تیزی سنگ خانه ای کاهگلی در شیب کوه و بخاری ای که با نفت فقر میسوزد زمان، اتاق خالی تر از ابد ده بالایی ها عمداً هست که آب را کم میرسانند و آب را کم میرسانند تا بالا نشین باشند پینه های دستش هر کدام درّه ای به عمق ازل بود آن خانه ی غم ازین سو در نظر بود این جوی اشک روان بین من و او، وقتی مرد سحر بود
26.
در آن شب سیه که باران گلوله ها میخروشد در نبرد رهایی توده ها در جنگ و گریز خیابان میکوشید تا حفظ کند جان آخر این خلق ستمکش تا چند کند فدا از جان آرام آرام میپوشاند در قلب خود نارنجک را در دل آن شب بی صبح پرچمداری با مشعل سرخ تا آخرین گلوله باید که جنگید بر علیه ظلم
27.

credits

released January 1, 2023

license

all rights reserved

tags

about

Najand Toronto, Ontario

Najand/Nazhand is a one-man band Ambient Depressive Blackmetal project started working in 2004 by Sam Yazdian. In recent years it is leaning to Melodic Death with revolutionary and socialist advocating lyrics in Persian.

contact / help

Contact Najand

Streaming and
Download help

Report this album or account

If you like Najand, you may also like: